شهروند ملارد، فعال اجتماعی و انعکاس دهنده اخبار و وقایع شهرستان ملارد و تحلیلگر و معامله گر بازارهای مالی، طراح حرفه ای وب سایت ... برای مشاهده بیشتر تصاویر و رزومه من می توانید بر روی شکل Home (خانه) کلیک نمائید و وارد وب سایت شخصی من شوید.نظرات شما باعث دلگرمی خواهد بود
هر چند به لحاظ منطقی نظریه مشورتی داره درست میگه، اما به لحاظ مبنایی اراده وکیل بر مبنا و متاثر از اراده اصیله، به عبارت دیگر وقتی اصیل امری رو بخواد آیا وکیل میتونه مغایر اون امر رو بخواد ؟!!! ، لازم به ذکره بحث بلاعزل بودن در خصوص ادامه یا زوال عقد وکالته و به منزله عدم اولویت اراده اصیل نسبت به وکیل نیست. لذا موضوع نیازمند بررسی به نظر میرسه
این نظریه هیچ مبنای حقوقی وفقه ندارد اصولا تمام حقوقی که به وکیل اعطا می شود رااصیل ( موکل) هم دارد مگر به صراحت حق استرداد دروکالتنامه سلب شده باشد که البته آن هم محل تامل است چنانکه اصل وکالت بلاعزل درطلاق هم ازدید برخی فقها عظام محل اشکال ومردود است.
اما ۱- در وکالتنامه، موکل صرفا حق عزل وکیل را از خود سلب کرده است نه «حق اقدام مغایر با وکالت بلاعزل» ۲- استرداد دادخواستی که وکیل تقدیم کرده است هیچ مغایرتی با وکالت بلاعزل ندارد. همانطور که اقدام وکیل به انجام مورد وکالت در صورت منع نشدن از آن. وکالت بلاعزل فی نفسه فقط حق عزل را از موکل اسقاط می کند آن هم اگر ضمن عقد خارج لازمی باشد. استرداد دادخواست هیچ ارتباطی با عدم امکان عزل ندارد چون با این اقدام وکیل عزل نمیشود بلکه از اقدام او رفع اثر میکند .
نظریه مشورتی پشتوانی قانونی ندارد چرا ک در وکالت اعطایی طلاق، چه بلاعزل باشد یا نباشد باید در متن وکالت قید شود ک موکل حق استرداد دادخواست را از خود سلب و ساقط نموده است و در این صورت نظریه مشورتی صحیح میباشد.پس با درک صحیح از مواد قانونی میتوانیم صراحتا بیان کنیم ک تا زمانی ک موکل حقوقی را در وکالتنامه از خود سلب و ساقط نکرده باشد بعنوان اصیل حق دخل و تصرف را دارد
👏👏👏👏👏
به نظرمن، نظراداره حقوقی اشتباه است
هر چند به لحاظ منطقی نظریه مشورتی داره درست میگه، اما به لحاظ مبنایی اراده وکیل بر مبنا و متاثر از اراده اصیله، به عبارت دیگر وقتی اصیل امری رو بخواد آیا وکیل میتونه مغایر اون امر رو بخواد ؟!!! ، لازم به ذکره بحث بلاعزل بودن در خصوص ادامه یا زوال عقد وکالته و به منزله عدم اولویت اراده اصیل نسبت به وکیل نیست. لذا موضوع نیازمند بررسی به نظر میرسه
اشتباهه،شرط نتیجه که نبوده قابل اسقاطه
👏👏👏❤️
این نظریه هیچ مبنای حقوقی وفقه ندارد اصولا تمام حقوقی که به وکیل اعطا می شود رااصیل ( موکل) هم دارد مگر به صراحت حق استرداد دروکالتنامه سلب شده باشد که البته آن هم محل تامل است چنانکه اصل وکالت بلاعزل درطلاق هم ازدید برخی فقها عظام محل اشکال ومردود است.
اصلا موجه نیست بنظرم. خلاف مقتضای عقده. ضمن اینکه نظریه ی مشورتی لازم الاتباع نیست و فقط در حد نظریه ست.
اما ۱- در وکالتنامه، موکل صرفا حق عزل وکیل را از خود سلب کرده است نه «حق اقدام مغایر با وکالت بلاعزل» ۲- استرداد دادخواستی که وکیل تقدیم کرده است هیچ مغایرتی با وکالت بلاعزل ندارد. همانطور که اقدام وکیل به انجام مورد وکالت در صورت منع نشدن از آن. وکالت بلاعزل فی نفسه فقط حق عزل را از موکل اسقاط می کند آن هم اگر ضمن عقد خارج لازمی باشد. استرداد دادخواست هیچ ارتباطی با عدم امکان عزل ندارد چون با این اقدام وکیل عزل نمیشود بلکه از اقدام او رفع اثر میکند .
این نظریه مخل حق دادرسی اشخاص است و ضمنا حقوقی فراتر از موارد توافق شده مذکور در وکالتنامه به وکیل میدهد و خلاف قانون و عقل است.
این نظریه اداره حقوقی اصلا مطابق منطق نیست
زوج وکالت داده و حق اقدام خود را ساقط نکرده است پس متصدی این نظریه یه نظر شخصی داره نه حقوقی
البته مانعی برای استماع دعوای ابطال وکالت ولو بلاعزل در محاکم به شرط اتکای دلایل موجه نیست
سلام وعرض ادب
سعید جان به زبان قابل فهم یعنی چه؟!
بی زحمت ساده تر میگید منظور شون چیه
نظریه مشورتی پشتوانی قانونی ندارد چرا ک در وکالت اعطایی طلاق، چه بلاعزل باشد یا نباشد باید در متن وکالت قید شود ک موکل حق استرداد دادخواست را از خود سلب و ساقط نموده است و در این صورت نظریه مشورتی صحیح میباشد.پس با درک صحیح از مواد قانونی میتوانیم صراحتا بیان کنیم ک تا زمانی ک موکل حقوقی را در وکالتنامه از خود سلب و ساقط نکرده باشد بعنوان اصیل حق دخل و تصرف را دارد